×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رویای خیس

*****

در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند, هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند.

به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوان‌تر میشود.

تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم...

پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم, شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟

پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی می‌خرد و گاو را به خانه حکیم می‌برد, حکیم به پدر دختر میگوید دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید.

پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند...

چهارشنبه 10 اسفند 1390 - 7:49:39 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 12 تیر 1391   12:49:11 PM

من چیزی در مورد این داستان نفهمیدم میشه بیشتر توضیح بدین

با تشکر

ali

alialiyari

http://aligegli.com.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 2 اردیبهشت 1391   11:49:46 PM

http://bia2mer30.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 25 فروردین 1391   9:14:05 PM

خیلی مطالب عالی و مفید بود موفق باشی گلم

http://yaheidar.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 11 اسفند 1390   12:24:35 PM

http://love-mashhad051.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 10 اسفند 1390   8:23:08 PM

    توی تقویم می نویسم تا بمونه یادگاری
    روز تلخ عاشقی مون گفتی که دوستم نداری
    می چکه قطره ی اشکم روی این جمله آخر
    حتی این قلم نداره این شکست تلخ را باور
    می گذره ماهی و سالی اما باز پر از غروبم
    هر کی حالم و می پرسه به دروغ میگم که خوبم
    نمی خوام کسی بفهمه    با پریدنت  شکستم
    رفتی و تنهای تنها با خیال تو نشستم
    تو تقویم می نویسم رفت اونی که عاشقم کرد
    دیگه خورشیدی ندارم واسه این روزهای دلسرد
    ولی تو ، تویی که رفتی حرمت عشق و شکستی
    روی التماس چشمام، چشمای نازت رو بستی
    تقویم از اسم تو پر شد اما جات خالی اینجا
    منم و خاطره ی تو منم و قصه فردا


WWW.LOVE2009-AMIN.BLOGFA.COM

آمار وبلاگ

11900 بازدید

4 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

65 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements