×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رویای خیس

حرف دلت رابگو

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون� بعد از یک ماه پسرک مرد� وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد� دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده� دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد� میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد

شنبه 6 اسفند 1390 - 10:49:14 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://merabebos.baxblog.com

ارسال پيام

چهارشنبه 10 اسفند 1390   8:00:02 PM

خاطره جا  لبی بود امید وارم برای کسی تکرار نشه 

http://merabebos.baxblog.com

ارسال پيام

چهارشنبه 10 اسفند 1390   7:58:00 PM

خاطره جا لبی بود امید وارم برای کسی دیگه تکرار نشه 

http://m32.gohardasht.net.com

ارسال پيام

یکشنبه 7 اسفند 1390   12:10:48 AM

درودبرشما خیلی زیبا و با احساس بود موفق باشید

http://www.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 6 اسفند 1390   11:09:02 PM

اسمان را گرفته تنگ در اغوش ابر با ان پوستین سرد و نمناکش - و باغ بی برگی روز و شب تنهاست با سکوت پاک غمناکش - ساز او باران سرودش باد . جامه اش شولای عریانی ست - ور جز اینش جامه ای باید؟ یافته بس شعله ی زر تار و پودش باد - باغبان و رهگذری نیست . باغ نومیدان چشم در راهی نیست    

آمار وبلاگ

11901 بازدید

5 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

66 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements